جامعه مجازی نوشته آرشيو وبلاگ نويسندگان تازه باران نگاهت زده بود میان شاخه های خشکِ زمستان زده ام زمین دوباره آرزویت کرد زمان به چشم سبزتر آمد جوانه جرأت یافت حیات چهره نمود امید رنگ رستخیز گرفت تن عریانم از آفاق بهاری را دید ریشه از خواب تبردار پرید ... جرمم این بود و باد سرد حسود چه ظالمانه به اعدام خنده هام آمد .. نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
|||
![]() |