جامعه مجازی نوشته آرشيو وبلاگ نويسندگان این شعرها برای تو که نان نمی شود در لحظه های مرده ی تو جان نمی شود داروی دیگری است دوای دل تو و این حرفها برای تو درمان نمی شود اینجا کسی به عشق سلامی نمی کند فکری به حالِ خشکی گلدان نمی شود هر چند خنده های لب از سر گذشته است دل درد گریه دارد و خندان نمی شود گیرم که بلبل آمده و گل شکفته است بی عشق و عاشقی که بهاران نمی شود نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
|||
![]() |