جامعه مجازی نوشته آرشيو وبلاگ نويسندگان وقتی دلتنگت می شم و وقتی ازم دوری وقتی تنهام و نمی دونم چه جوری برسم به روزای خوبی که با هم داشتیم ما آیندمون و تو یه زمینی کاشتیم که هیچی ازش سبز نشد جز غصه ی زیاد ، گریه ی خود به خود! وقتی که عشق تنهات می ذاره بی خبر وقتی که میگه همه چیز با خودت ببر تا اثری نمونه از خاطره هامون مثل وبا ، مثل سل ، شایدم طاعون که وقتی میاد همه چیز م با خودش می بره ندونستن دلیلش … واسه هر دومون بهتره! ما تو این سختی ها عشق شناختیم فکر می کردیم می بریم ولی … باختیم! وقتی به روزای قشنگمون فکر می کنم به این که چه جوری بودم و چه جوری شدم به این که چرا فاصله بینمونه به این که چه حسی الان تو جونمونه وقتی یه آهگ و همیشه گوش می دی میله های قفس تنهایی تو وجوش می دی راه فرارت و تنگ تر می کنی دلت و از اینی که هست سنگ تر می کنی! وقتی تمام تلاشت اینه که مال هم نشیم طعم شیرین شکست خوردن و بچشیم وقتی می خوای عشقمون ، مثل سر درد شه وقتی می خوای جدایی بی برو برگرد شه کاری ازم بر نمیاد … عزیز دلم دلم یه مدت زیاد … تنهایی می خواد … عزیز دلم! ما تو این سختی ها عشق شناختیم فکر می کردیم می بریم ولی … باختیم! نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
|||
![]() |