جامعه مجازی نوشته آرشيو وبلاگ نويسندگان دوباره خنده... کمی هم چاق شدم ! خیلی زیاد از عشق متنفر عشق ، شاید عشق زود هنگام .به من آموخت که دیگر هرگز نشوم عاشق........................................! من به بخشندگی ام اعتماد چندین ساله دارم و او را ، آن ظالم را هزار بار برای هزارویک ظلم و بی وفایی و خطایش می بخشم و از خدا میخوام در هرجای این کره خاکی که هست شاد باشد درست مثل من گاهی اوقات ، فقط گاهی اوقات دلم برایش سخت می سوزد ، تنهاست تنها ست ، حتی تنها تر از من ، من همه را دارم غیر از او درست برخلاف آن روزها که فقط او را داشتم ولی فقط او بود و دیگر هیچ ، حالا فهمیدم که چقدر تنها بودم. حال و هوایم عوض شد با سار پشت پنجره جایم عوض شد مثل سابق شعر می بافم فقط باخیلی تغییر، قافیه هایم عوض شد حال و هوایم عوض شد بدرود ای عشق همیشه دروغ و سلام ای زندگی پر فروغ نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
|||
![]() |