جامعه مجازی نوشته آرشيو وبلاگ نويسندگان سنگ و سنگ و سنگ کوهسارها شُر و شُر و شُر آبشارها صاف و صاف و صاف جویبارها سبز و سبز و سبز کشتزارها باز و باز و باز چشم آفتاب شاد و شاد و شاد خندههای آب غصهها همه دور دور دور کار و زندگی جور و جور و جور چه کوتاه است فاصله بین ظهرغدیرتاظهرعاشورا روزبالا رفتن دست پدرتاپایین آمدن سرپسر سعی کن مثل خورشید زیاد نور ندی چون همه از نورت استفاده می کنن ولی اصلا نگات نمی کنن؛ سعی کن مثل ستاره کم نور بدی تا همه تو خلوت شباشون دنبالت بگردن برف بارید و خدا پاکی خود را به زمین هدیه کرد. زمین مغرور شد که سفید است، پاک است چون دل خدا، و خدا با آفتابی، اشتباه زمین را به وی گوشزد کرد از خداپرسیدم: اگردرسرنوشت ماهمه چیزرا ازقبل نوشته ای دعاکردن چه سودی دارد؟ خداوندخندیدوگفت: شاید در سرنوشتت نوشته باشم: هرچه دعاکرد پاییز را دوست دارم،چون معافم می کند از پنهان کردن دردی که در صدایم می پیچد... اشکی که در نگاهم می چرخد... آخر هم خیال می کنند که سرما خورده ام!!! شنیدید که میگن : اونی که گریه می کنه ، یه درد داره، اما اونی که میخنده هزار تا! من میگم : اونی که میخنده هزار تا درد داره ولی اونی که گریه میکنه به هزار تا از دردهاش خندیده , اما جلوی یکیشون بدجوری کـــــــــــم آورده ای کسانی که مهر ماهی نیستید، بدانید و آگاه باشید: برای ما "متولدین ماه مهر" دوستت دارم یک جمله است با دنیایی از مسئولیت گفتنش هنر نیست مسئولیت پذیرفتنش هنر است... عیب جویی مکن و حال مرا جویا باش غیب گویی مکن و تا به ابد با ما باش شعله ای در نفسم شعرم و در گفتارم لب گشودن چه بودبامن وبادل ها باش قلبم از غصه ی هجران تو گردیده چو خون آفتابی چه کنم ساحل و هم دریا باش موج می آیدوبرصورت ساحل سیلی است مهر می کوبدوبر جوهرهاش بینا باش اگر خواستی بدانی چقدر ثروتمندی هرگز پولهایت را نشمار قطره ای اشک بریز و دست هایی را که برای پاک کردن اشکهایت می آیند بشمار این ثروت واقعیست پيوندها
|
|||
![]() |